به سلامی اونایی که نامردی های زمونه نامردشون نکرد

مردان درصید عشق به وسعت نامنتهی نامردند گدایی عشق می کنند تا آنجاکه موفق به تسخیر قلب زن نشده اند اما همین که موفق شدند مردانگی رادرکمال نامردی به جا می آورند

دلم از این همه نامردی مردمان این دیار میگیرد

لاشه عاشقی ام سگ خور نامردی تو آنقدر خون به دلش هست که هارت بکند

عشق موجی است که بر دریای نامردی شناور است

ب سلامتیه قالی، که اجازه میده هر مردو نامردی روش پا بزارن. اما باز از ارزشش هیچی کم نمیشه

خداجونم همه نامردایی که در حقم نامردی کردن رو می بخشم چون محتاج بخشیدن تو هستم

مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند گدایی عشق میکنند تا وقتی که به تسخیر قلب زن مطمئن نیستند اما همین که مطمئن شدند نامردی را در حد مردانگی انجام میدهند

مادرم مرا ببخش قرمزی چشمانم بخاطر سوزششان نبود دلیلش گریه کردن برای نامردی بود ک اسم خودش را “مرد”میگذاشت

دلم از بی کسی غمگین است ولی کویر تنهاییم را با بهشت پر از نامردی عوض نمیکنم

انان که بودنت را قدر نمیدانند رفتنت را نامردی میخوانند

تو این دنیای نامردی بدنبال چه میگردی نگرد، بیهوده میگردی جوانمردی قدیمی شد رفیقان عهد بشکستند فقط تو ماه شبگردی که بی منت جوانمردی

دلم برای خودت که نه ولی برای نامردی هات تنگ شده، آغوشش گرم تر از آغوش من بود؟

از سیگار کشیدن هیچکس مرد نشد اما از نامردی خیلی ها سیگاری شدن

به سلامتی مردایی که از پل نامردی نمیرن ولی تو دریای مردی غرق میشن

مردونه حرف بزن مردونه بخند مردونه گریه کن مردونه عشق بورز مردونه ببخش مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن مخصوصا در حق کسی که باورت کرده و بهت تکیه کرده