{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “ فهمیدم پای ” او ” در میان است . . .
نه تو دروغگو نیستی من حواسم پرت است! گفته بودی دوستم داری بی اندازه خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!
بودم! دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری رفتــــــــــم
از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است . . .
من ، با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم ……
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
همه از مرگ می ترسن ما از رفیق نامرد
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست
نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد نمیبخشمت
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم . . . .
زمـین گرمـم کـمته تو که میگفـتی من سـرم کـی مـیشه اون گلوتوبا دشنه نامردی بدرم
چه داروی تلخی است : وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم… شاید از این تنهایی خلاص شدم…
تنهـــایـــی همیـــــن اســــت تکــــرار نا منظــــم من بــــی تـــو… بــی آنـــکه بــدانـی برای تو نفـــس میکشـــــم…
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم… یه دل گرفته… یه زندگی پر از خالــی… من سرشارم از تنــهایـــــــــی…
می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “ فهمیدم پای ” او ” در میان است . . .
نه تو دروغگو نیستی من حواسم پرت است! گفته بودی دوستم داری بی اندازه خوب که فکر می کنم تازه می فهمم که “بی اندازه” یعنی چه!
بودم! دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری رفتــــــــــم
از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است . . .
من ، با کناری ات کنار نمی آیم ! کنار می روم ……
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
همه از مرگ می ترسن ما از رفیق نامرد
کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست به نامردانی چون تو دیگر دل نخواهم بست
نفرین به توی نامرد که با زیباترین نقاب به چهره رفیق درامدی. نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد نمیبخشمت
من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم . . . .
زمـین گرمـم کـمته تو که میگفـتی من سـرم کـی مـیشه اون گلوتوبا دشنه نامردی بدرم
چه داروی تلخی است : وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم… شاید از این تنهایی خلاص شدم…
تنهـــایـــی همیـــــن اســــت تکــــرار نا منظــــم من بــــی تـــو… بــی آنـــکه بــدانـی برای تو نفـــس میکشـــــم…
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم… یه دل گرفته… یه زندگی پر از خالــی… من سرشارم از تنــهایـــــــــی…
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}