{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
ای اشک؛ گرم و ارام ببار بر گونه ی من ,ای غم لذت ببر از این همه ازار من…
ای اشک؛ گرم و ارام ببار بر گونه ی من ,ای غم لذت ببر از این همه ازار من…
غمگینم همانند پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند و خود را با او مُرده می داند و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود اما حالا بدون اشک کسی او را نمی بیند
می شکفم همچون بغض و میریزم زیر پایت وقتی که چشمهایت غصه دارند! من می میرم به سادگی یک قطره اشک
از خنجر تیز و مژه ی خونریزت می ترسم و اشک مصلحت آمیزت یکباره بزن، بُکش، خلاصم کن … آی مُردم ز گزینه های روی میزت
کسی که عشق میکارد… اشک درو میکند
هر کسی را ناراحت نکنید شاید او کسی را نداشته باشد که اشک هایش را پاک کند
می شکفم همچون بغض و میریزم زیر پایت وقتی که چشمهایت غصه دارند! من می میرم به سادگی یک قطره اشک
از خنجر تیز و مژه ی خونریزت می ترسم و اشک مصلحت آمیزت یکباره بزن، بُکش، خلاصم کن … آی مُردم ز گزینه های روی میزت
کسی که عشق میکارد… اشک درو میکند
هر کسی را ناراحت نکنید شاید او کسی را نداشته باشد که اشک هایش را پاک کند
من اشکم اشک می مانم همیشه تو آهی آه می دانم همیشه چرا خواهی که بنیانم بلرزد نمی دانی که لرزانم همیشه
اگه می دونستی چقدر تنهام همیشه برام اشک می ریختی اگه می دونستی همیشه اشک می ریزم هیچوقت تنهام نمی ذاشتی
برگرد و از “اول” برو…! چشمانم پر از “اشک” بود….”واضح” ندیدمت
مرا تنهام مگذار ای عشق عزیزم مگذار بیش از این غمگین شوم و اشک بریزم میشکنی دلم را و من فرو می ریزم اما به عشقت دوباره به پا می خیزم
این شب ها بهانه ها خودشان به سراغ چشمانم می آیند تا بغضم را سیل اشک کنند
ای اشک؛ گرم و ارام ببار بر گونه ی من ,ای غم لذت ببر از این همه ازار من…
ای اشک؛ گرم و ارام ببار بر گونه ی من ,ای غم لذت ببر از این همه ازار من…
غمگینم همانند پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند و خود را با او مُرده می داند و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود اما حالا بدون اشک کسی او را نمی بیند
می شکفم همچون بغض و میریزم زیر پایت وقتی که چشمهایت غصه دارند! من می میرم به سادگی یک قطره اشک
از خنجر تیز و مژه ی خونریزت می ترسم و اشک مصلحت آمیزت یکباره بزن، بُکش، خلاصم کن … آی مُردم ز گزینه های روی میزت
کسی که عشق میکارد… اشک درو میکند
هر کسی را ناراحت نکنید شاید او کسی را نداشته باشد که اشک هایش را پاک کند
می شکفم همچون بغض و میریزم زیر پایت وقتی که چشمهایت غصه دارند! من می میرم به سادگی یک قطره اشک
از خنجر تیز و مژه ی خونریزت می ترسم و اشک مصلحت آمیزت یکباره بزن، بُکش، خلاصم کن … آی مُردم ز گزینه های روی میزت
کسی که عشق میکارد… اشک درو میکند
هر کسی را ناراحت نکنید شاید او کسی را نداشته باشد که اشک هایش را پاک کند
من اشکم اشک می مانم همیشه تو آهی آه می دانم همیشه چرا خواهی که بنیانم بلرزد نمی دانی که لرزانم همیشه
اگه می دونستی چقدر تنهام همیشه برام اشک می ریختی اگه می دونستی همیشه اشک می ریزم هیچوقت تنهام نمی ذاشتی
برگرد و از “اول” برو…! چشمانم پر از “اشک” بود….”واضح” ندیدمت
مرا تنهام مگذار ای عشق عزیزم مگذار بیش از این غمگین شوم و اشک بریزم میشکنی دلم را و من فرو می ریزم اما به عشقت دوباره به پا می خیزم
این شب ها بهانه ها خودشان به سراغ چشمانم می آیند تا بغضم را سیل اشک کنند
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}