{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
یعنی میشود روزی برسد که بیایی مرا در آغوش بگیری بخواهم گله کنم بگویی هیس همه کابوس ها تمام شد…
مرگ مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند!!
مترسک آنقدر دستهایت را باز نکن کسی تو را در آغوش نمیگیرد! ایستادگی همیشه تنهایی میاورد!
آغوش بعضی ها عـلم را زیر سوال می برد آنقدر آرامت می کند که هیچ مسکنی جایش را نمی گیرد
آغوش تو که قفـسی باشد با درهای باز! پرواز خاطرهی شیرین دوری میشود که گاهی فقط به شکل یک لبخند به لبانم میآید!!
ساده می خندی و دل من سخت زیر و رو می شود مجازاتش پای خودم دلم آغوش ممنوع تو را می خواهد….
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو در اوج تـنهایی هستی با چشماش بهت بگه هستم تا ته تهش!!!
دوستت دارم پریشان تو شانه میخواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم، تو دانه میخواهی چه کار؟ شـرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار ؟!!!
خورشید را در آغوش گرفته ای پا هایت را به بوسه دریا سپرده ای موهایت را به دست نسیم چه خوش غیرتم من نازنین….
در آغوش خودم هستم من خودم را در آغوش گرفته ام نه چندان با لطافت نه چندان با محبت اما وفادار وفادار…
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد! که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه هستم تا ته تهش!!
آغوش تو که باشد خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست و تپش های قلبت میشود لالایی کودکانه ام! کنارم بمان میخواهم صبح چشمانم! در نگاه تو بیدار شود…
خدایآ دستآنت را بآز کن مرا در آغوش بگیر فقط برای یک لحظه میخواهم تنهآ نبودن را حس کنم!
فاصله قدرت نداره که تو رو ازم بگیره دستاتو بذار تو دستم تا که فاصله بمیره اگه فاصله بمیره تو رو تو بغل میگیرم! توی آغوش قشنگت مثله فاصله میمیرم…
تو دریایی و من موجی اسیرم…که می خواهم در آغوشت بمیرم… بیا دریای من آغوش بر کش…نمی خواهم جدا از تو بمیرم
حوا هم اگر بغض کند حتی خدا هم اگر برایش سیب بیاورد چیزی بجز آغوش آدم، آرامش نمیکند!
یعنی میشود روزی برسد که بیایی مرا در آغوش بگیری بخواهم گله کنم بگویی هیس همه کابوس ها تمام شد…
مرگ مادر مهربانی است که بچه ی خود را پس از یک روز طوفانی در آغوش کشیده، نوازش میکند و می خواباند!!
مترسک آنقدر دستهایت را باز نکن کسی تو را در آغوش نمیگیرد! ایستادگی همیشه تنهایی میاورد!
آغوش بعضی ها عـلم را زیر سوال می برد آنقدر آرامت می کند که هیچ مسکنی جایش را نمی گیرد
آغوش تو که قفـسی باشد با درهای باز! پرواز خاطرهی شیرین دوری میشود که گاهی فقط به شکل یک لبخند به لبانم میآید!!
ساده می خندی و دل من سخت زیر و رو می شود مجازاتش پای خودم دلم آغوش ممنوع تو را می خواهد….
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد که وقتی تو در اوج تـنهایی هستی با چشماش بهت بگه هستم تا ته تهش!!!
دوستت دارم پریشان تو شانه میخواهی چه کار؟ دام بگذاری اسیرم، تو دانه میخواهی چه کار؟ شـرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار ؟!!!
خورشید را در آغوش گرفته ای پا هایت را به بوسه دریا سپرده ای موهایت را به دست نسیم چه خوش غیرتم من نازنین….
در آغوش خودم هستم من خودم را در آغوش گرفته ام نه چندان با لطافت نه چندان با محبت اما وفادار وفادار…
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت که تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد! که وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه هستم تا ته تهش!!
آغوش تو که باشد خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست و تپش های قلبت میشود لالایی کودکانه ام! کنارم بمان میخواهم صبح چشمانم! در نگاه تو بیدار شود…
خدایآ دستآنت را بآز کن مرا در آغوش بگیر فقط برای یک لحظه میخواهم تنهآ نبودن را حس کنم!
فاصله قدرت نداره که تو رو ازم بگیره دستاتو بذار تو دستم تا که فاصله بمیره اگه فاصله بمیره تو رو تو بغل میگیرم! توی آغوش قشنگت مثله فاصله میمیرم…
تو دریایی و من موجی اسیرم…که می خواهم در آغوشت بمیرم… بیا دریای من آغوش بر کش…نمی خواهم جدا از تو بمیرم
حوا هم اگر بغض کند حتی خدا هم اگر برایش سیب بیاورد چیزی بجز آغوش آدم، آرامش نمیکند!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}