{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
یا رب مدد کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یا من رسم به یار یا یار به من یا هردو بمیریمو به پایان برسیم
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد همه رفتند از این خانه بجز غم باز این یار قدیمی چه وفایی دارد
آن یار که عهد دوست داری بشکست میرفت و منش گرفته دامن در دست میگفت که بعد از این به خوابم بینی پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
هرکس که غریب است خریدار ندارد سرگشته و تنهاست دگر یار ندارد دانی که چرا نیست ز ما نام و نشانی یک فرد زمین خورده که دیدار ندارد
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست اگر بی قراری بدان یار یاری
آن یار نکوی منبگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی؟ گفتم که همین خواهم
باید ابراهیم بود و به یار اعتماد کرد عزیز گاهی بهشت در دل آتش است و بس
آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد
مرا بنگر که بی یارم کجایی نازنین یار ای یارم؟ هوای چشم تو دارم سکوت سرد و خاموشی هراان از فراموشی تنم میلرزد ازباران دلم افسرده از یاران کجایی یار؟ ای نازنین یارم
برادرانه بیا قسمتى کنیم رقیب: جهان و هرچه در او هست از تو یار از من
وزه در بسته در آغوش دریا هم تهی ست میان عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید؛ شما نیاز کنید به دو دلیل امیرافبی موجه ز من برید و برفت به ناز کامل خویش و نیاز ناقص من
آن کس را که تو میجویى کى خیال تو به سر دارد؟ بس کن این ناله و زارى را بس کن او یار دگر دارد
تنها ادامه می دهم در زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم ببار باران من نه چتر دارم نه یار
پایان عشقت زمانییست که بید دلت با باد یار نرقصد و پروانه وجودت از حرارت شمع یار گریزان
چمن ها بی تو زیبایی ندارد بهار و گل دل آرایی ندارد فریب کس نخوردم جز تو ای یار که دیگر کس فریبایی ندارد نازنین منبع : http://www.amirfb.ir/post/15614/sms-yar-safar-karde#ixzz3aqZvVMqT
آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد /آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد /چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام /که فقط ریزش آوار مرا می فهمد
یا رب مدد کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یا من رسم به یار یا یار به من یا هردو بمیریمو به پایان برسیم
امشب این خانه عجب حال و هوایی دارد گپ زدن با در و دیوار صفایی دارد همه رفتند از این خانه بجز غم باز این یار قدیمی چه وفایی دارد
آن یار که عهد دوست داری بشکست میرفت و منش گرفته دامن در دست میگفت که بعد از این به خوابم بینی پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
هرکس که غریب است خریدار ندارد سرگشته و تنهاست دگر یار ندارد دانی که چرا نیست ز ما نام و نشانی یک فرد زمین خورده که دیدار ندارد
دل آشفته بودن دلیل کمی نیست اگر بی قراری بدان یار یاری
آن یار نکوی منبگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی؟ گفتم که همین خواهم
باید ابراهیم بود و به یار اعتماد کرد عزیز گاهی بهشت در دل آتش است و بس
آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد
مرا بنگر که بی یارم کجایی نازنین یار ای یارم؟ هوای چشم تو دارم سکوت سرد و خاموشی هراان از فراموشی تنم میلرزد ازباران دلم افسرده از یاران کجایی یار؟ ای نازنین یارم
برادرانه بیا قسمتى کنیم رقیب: جهان و هرچه در او هست از تو یار از من
وزه در بسته در آغوش دریا هم تهی ست میان عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید؛ شما نیاز کنید به دو دلیل امیرافبی موجه ز من برید و برفت به ناز کامل خویش و نیاز ناقص من
آن کس را که تو میجویى کى خیال تو به سر دارد؟ بس کن این ناله و زارى را بس کن او یار دگر دارد
تنها ادامه می دهم در زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم ببار باران من نه چتر دارم نه یار
پایان عشقت زمانییست که بید دلت با باد یار نرقصد و پروانه وجودت از حرارت شمع یار گریزان
چمن ها بی تو زیبایی ندارد بهار و گل دل آرایی ندارد فریب کس نخوردم جز تو ای یار که دیگر کس فریبایی ندارد نازنین منبع : http://www.amirfb.ir/post/15614/sms-yar-safar-karde#ixzz3aqZvVMqT
آنکه ویران شده از یار مرا می فهمد /آنکه تنها شده بسیار مرا می فهمد /چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام /که فقط ریزش آوار مرا می فهمد
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}