{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
عشق آن نیست که ۱ دل بدهى بر ۱۰۰ یار عشق آن است که ۱۰۰ دل بدهى بر ۱ یار
تلخ ترین بوسه ها بوسه ایست که بر صورت یار مینشیند بر دلش نه ….
بوی شوم امتحان آید همی, یار صفر مهربان آید همی ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم دل به امید تقلب بسته ایم مابرای کسب مدرک آمدیم نی برای درک مطلب آمدیم
روزی ز لپ یار ربودم بوسی/گفتا که هم بی ادبی هم لوسی/گفتم گناهم چیست کردم بوسی؟ /گفتا لب و ول کردی لپ می بوسی؟
تو این پاییز تن طلایی تو این روزای سخته بی قراری تو این آشفته بازار جدایی ندارم جز تو من یار و پناهی
انکه ویران شده از یار مرا میفهمد انکه تنها شده بسیار مرا میفهمد چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام که فقط ریزش اوار مرا میفهمد
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی زبانی اند و جانی اند و نانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یاران زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار بپایش جان بده تا میتوانی
برمشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار تشنه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده تا بمیرم در رکابش با تمام افتخار
خوش آن ساعت که یار از در درایو شب هجران و روز غم سرایو به دل بیرون کنم جان را به صد شوق همان بهتر که جایش دلبر آیو
آن یار که عهد دوستاری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست میگفت امیرافبی دگر باره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
آن یار که این سینه پر آه از اوست بر چرخ و فلک روشنی ماه از اوست من در عجبم در این میان جز او کیست هم عابر و هم مقصد و هم راه از اوست
هیچکس بر نیمکت پارک به تنهایی نمینشیند یا یار در بر اوستیا یاد یار در سر او
ای مصور چهره یار مرا بی ناز کش چو به ناز او رسی بگذار من خود میکشم منبع : http://www.amirfb.ir/post/15612/sms-yar-bivafa#ixzz3aqboTcOZ
بین یار و بار یک نقطه اضافی است تو کدامی؟
نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
روزگار گر سر به نامردی گذاشت قید مردی را بزن هر کجا خواهی برو با هر که خواهی یار باش این رفیقان نارفیقند گفتمت هوشیار باش
عشق آن نیست که ۱ دل بدهى بر ۱۰۰ یار عشق آن است که ۱۰۰ دل بدهى بر ۱ یار
تلخ ترین بوسه ها بوسه ایست که بر صورت یار مینشیند بر دلش نه ….
بوی شوم امتحان آید همی, یار صفر مهربان آید همی ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم دل به امید تقلب بسته ایم مابرای کسب مدرک آمدیم نی برای درک مطلب آمدیم
روزی ز لپ یار ربودم بوسی/گفتا که هم بی ادبی هم لوسی/گفتم گناهم چیست کردم بوسی؟ /گفتا لب و ول کردی لپ می بوسی؟
تو این پاییز تن طلایی تو این روزای سخته بی قراری تو این آشفته بازار جدایی ندارم جز تو من یار و پناهی
انکه ویران شده از یار مرا میفهمد انکه تنها شده بسیار مرا میفهمد چه بگویم که چنان از تو فرو ریخته ام که فقط ریزش اوار مرا میفهمد
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی زبانی اند و جانی اند و نانی به نانی نان بده از در برانش محبت کن به یاران زبانی ولیکن یار جانی را نگه دار بپایش جان بده تا میتوانی
برمشامم میرسد هر لحظه بوی انتظار بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار تشنه ی دیدار اویم معصیت مهلت بده تا بمیرم در رکابش با تمام افتخار
خوش آن ساعت که یار از در درایو شب هجران و روز غم سرایو به دل بیرون کنم جان را به صد شوق همان بهتر که جایش دلبر آیو
آن یار که عهد دوستاری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست میگفت امیرافبی دگر باره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
آن یار که این سینه پر آه از اوست بر چرخ و فلک روشنی ماه از اوست من در عجبم در این میان جز او کیست هم عابر و هم مقصد و هم راه از اوست
هیچکس بر نیمکت پارک به تنهایی نمینشیند یا یار در بر اوستیا یاد یار در سر او
ای مصور چهره یار مرا بی ناز کش چو به ناز او رسی بگذار من خود میکشم منبع : http://www.amirfb.ir/post/15612/sms-yar-bivafa#ixzz3aqboTcOZ
بین یار و بار یک نقطه اضافی است تو کدامی؟
نیست در شهر نگاری که دل از ما ببرد بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
روزگار گر سر به نامردی گذاشت قید مردی را بزن هر کجا خواهی برو با هر که خواهی یار باش این رفیقان نارفیقند گفتمت هوشیار باش
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}