{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
آری اگر تنهاترین تنهایان شوم،باز هم خدا هست،او جانشین همه نداشتنهای من است
تنها منم شیفته ی آن چه در تو به دیده نمی آید
نتیجه ی زندگی چیزهایی نیست که جمع می کنیم،قلب هایی است که جذب می کنیم
نسیم دانه راازدوش مورچه انداخت،مورچه دانه را دوباره بردوش گذاشت وبه خداگفت:گاهی یادم می رودکه هستی کاش بیشترنسیم می وزید
آنچه انسان راغرق میکند،درآب افتادن نیست،بلکه زیرآب ماندن است
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود فرهاد بجای بیستون دل می کند
زنده بودن رابه بیداری بگذارانیم که سالهابه اجبارخواهیم خفت
رد پای كسی كه ارامشم را گرفته بود دنبال كردم ناگهان به خودم رسیدم
آرزویی كن :گوشهای خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه. آرزویی كن شاید كوچكترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد
کاش میدانستی ما را فرصت آن نیست که روزهای رفته را از سر گیریم و لحظه های بی بازگشت را تمنا کنیم،کاش میدانستی فردا چه اندازه دیر است برای زیستن و چه اندازه زود است برای مردن
بازباران بارید،خیس شدخاطره ها،مرحبابردل ابری هوا، هركجاهستی باش،آسمانت آبى، و تمام دلت از غصه دنیا خالی
آدما از جنس برگند،گاهی سبزند،گاهی پائیزن وزردند،زمستون دیده نمیشن،تابستون سایبون سبزند،آدما خیلی قشنگن،حیف كه هر لحظه یه رنگند
بی وفا!! ایـن روزهـا نـه مـجـالـی بـرای دلـتـنـگـی دارم و نـه حـوصـلـه ات را.. ولـی بـا ایـن هـمـه، گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . . .
همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی . . . یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . .
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم میآید” میگویم “یـــــــارم میآید” وعده ی ما همان رویای همیشگی . . .
” ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﭘﻨﭽﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﻭﺩ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺣﯿﺎﺕ ﺁﺏ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﺩ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺘﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ
آری اگر تنهاترین تنهایان شوم،باز هم خدا هست،او جانشین همه نداشتنهای من است
تنها منم شیفته ی آن چه در تو به دیده نمی آید
نتیجه ی زندگی چیزهایی نیست که جمع می کنیم،قلب هایی است که جذب می کنیم
نسیم دانه راازدوش مورچه انداخت،مورچه دانه را دوباره بردوش گذاشت وبه خداگفت:گاهی یادم می رودکه هستی کاش بیشترنسیم می وزید
آنچه انسان راغرق میکند،درآب افتادن نیست،بلکه زیرآب ماندن است
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود فرهاد بجای بیستون دل می کند
زنده بودن رابه بیداری بگذارانیم که سالهابه اجبارخواهیم خفت
رد پای كسی كه ارامشم را گرفته بود دنبال كردم ناگهان به خودم رسیدم
آرزویی كن :گوشهای خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه. آرزویی كن شاید كوچكترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد
کاش میدانستی ما را فرصت آن نیست که روزهای رفته را از سر گیریم و لحظه های بی بازگشت را تمنا کنیم،کاش میدانستی فردا چه اندازه دیر است برای زیستن و چه اندازه زود است برای مردن
بازباران بارید،خیس شدخاطره ها،مرحبابردل ابری هوا، هركجاهستی باش،آسمانت آبى، و تمام دلت از غصه دنیا خالی
آدما از جنس برگند،گاهی سبزند،گاهی پائیزن وزردند،زمستون دیده نمیشن،تابستون سایبون سبزند،آدما خیلی قشنگن،حیف كه هر لحظه یه رنگند
بی وفا!! ایـن روزهـا نـه مـجـالـی بـرای دلـتـنـگـی دارم و نـه حـوصـلـه ات را.. ولـی بـا ایـن هـمـه، گـاه گـاهـی دلـم هـوای تـو را مـیکـنـد . . .
همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی . . . یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . .
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم “خوابم میآید” میگویم “یـــــــارم میآید” وعده ی ما همان رویای همیشگی . . .
” ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﭘﻨﭽﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﻭﺩ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺣﯿﺎﺕ ﺁﺏ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻧﻤﯿﮕﺮﺩﺩ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺘﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻏﻔﻠﺖ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}