{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
پاييز. .... . . . باران. ... . . . ي كافه ي دنج. .. . . . يمیز یک نفره..... . . . با دو تا قهوه ی تلخ..... . . . و اون یکی که همیشه دست نخورده ..
تازه دارم حکمت بازی های کودکانه رو میفهمم..! زوووووووو... تمرین این روزهای نفس گیر بود...!!!
نه از رومم... نه از زنگم... همان بیرنگ بیرنگم... بیا بگشای در بگشای... که من دلتنگ دلتنگم...!!!
"بی همگان به سر شود..." و من کمی نگران شده ام؛ چون بی تو هم دارد به سر می شود انگار...
قبلا بی تو نمی شد اما حالا با تو نمی شود زندگی کرد...........
در دیدار بی کسی بارها دلم شک ب یاد کسی ک هرگز یادم نکرد...
خدایا، آسمونت رو ابری نکن... بهش بگو نباره... خیلـــی ها توی این هوا باطرفشون خاطره داشتن خیلی ها هم میخواستن داشته باشن....
يه رابطه هايي مثل ريك كفش مي مونه ،اولش سعي ميكني قلش بدي ته كفشت وباهاش كناربياي ولي آخرش مجبوري بندازيش بيرون!!!
خود را ب ك بسپارم وقتي ك دلم تنگ است پيدا نكنم همدل،دلها همه از سنگ است گويا ك در اين وادي از عشق نشاني نيست گر هست يكي عاشق،آلوده ب صد رنگ است....
مهربانم.... می خوانمت باتمام ناپاکی هایم توهم مرا دریاب...
وقتی میمیرید نمیفهمید که مرده اید تحملش فقط برای دیگران سخت است بیشعور بودن هم درست مشابه همین وضع است!
عطر های خوب شیشه خالیشونم بعد سال ها بوی عطر میده مث جای خالیه تو...
حرف تازه ای ندارم … فقط خزان در راه است … کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند ، شاید یادت بیافتد جیب هایت را وقتی دست هایم مهمانشان بودند
دلتنگم ... نه براي کسي ... دلتنگم از بي کسي ...
حوا که بغض کند چیزی جز آغوش آدم آرامش نمیکند حتی اگر خدا برایش سیب بیاورد...
وقتی که میرفتی بهار بود تابستان که نیامدی... پاییز شد پاییز که برنگشتی ...پاییز میماند تو را به دل پاییزی ات... فصلها را به هم نریز
پاييز. .... . . . باران. ... . . . ي كافه ي دنج. .. . . . يمیز یک نفره..... . . . با دو تا قهوه ی تلخ..... . . . و اون یکی که همیشه دست نخورده ..
تازه دارم حکمت بازی های کودکانه رو میفهمم..! زوووووووو... تمرین این روزهای نفس گیر بود...!!!
نه از رومم... نه از زنگم... همان بیرنگ بیرنگم... بیا بگشای در بگشای... که من دلتنگ دلتنگم...!!!
"بی همگان به سر شود..." و من کمی نگران شده ام؛ چون بی تو هم دارد به سر می شود انگار...
قبلا بی تو نمی شد اما حالا با تو نمی شود زندگی کرد...........
در دیدار بی کسی بارها دلم شک ب یاد کسی ک هرگز یادم نکرد...
خدایا، آسمونت رو ابری نکن... بهش بگو نباره... خیلـــی ها توی این هوا باطرفشون خاطره داشتن خیلی ها هم میخواستن داشته باشن....
يه رابطه هايي مثل ريك كفش مي مونه ،اولش سعي ميكني قلش بدي ته كفشت وباهاش كناربياي ولي آخرش مجبوري بندازيش بيرون!!!
خود را ب ك بسپارم وقتي ك دلم تنگ است پيدا نكنم همدل،دلها همه از سنگ است گويا ك در اين وادي از عشق نشاني نيست گر هست يكي عاشق،آلوده ب صد رنگ است....
مهربانم.... می خوانمت باتمام ناپاکی هایم توهم مرا دریاب...
وقتی میمیرید نمیفهمید که مرده اید تحملش فقط برای دیگران سخت است بیشعور بودن هم درست مشابه همین وضع است!
عطر های خوب شیشه خالیشونم بعد سال ها بوی عطر میده مث جای خالیه تو...
حرف تازه ای ندارم … فقط خزان در راه است … کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند ، شاید یادت بیافتد جیب هایت را وقتی دست هایم مهمانشان بودند
دلتنگم ... نه براي کسي ... دلتنگم از بي کسي ...
حوا که بغض کند چیزی جز آغوش آدم آرامش نمیکند حتی اگر خدا برایش سیب بیاورد...
وقتی که میرفتی بهار بود تابستان که نیامدی... پاییز شد پاییز که برنگشتی ...پاییز میماند تو را به دل پاییزی ات... فصلها را به هم نریز
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}