دروغ چرا ... درونم غوغاست ، ساده میشکنم !!! با یک تلنگر کوچک ، این گونه نبودم ... " شدم "

کجای قصه خوابیدی؟ک من توگریه بیدارم ک هرشب هرم دستاتوبه آغوشم بدهکارم

هنوز از این جدایی ها کسی چیزی نمیدونه، نمیبینن سر و وضعم یه چند روزه پریشونه... هنوز از من سراغت رو میگیرن مردم بی درد، بسه دیوونه این کار ها، تا فرصت باقیه بـــــــرگـــــرد...

من اگر دختر نفرین شده ام،تو هم آن آدمک چوبی هیزم شکنی...که فقط لایق آتش زدنی.....

فـرهنـگ لـغـتهــا نـیـاز بـه ویــرایــش دارند بـرای مـعنی دلـتـنـگی احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت, دلتنـگی یــعنـــی تـــو . . .

تنها كسي معني دلتنگي رامي فهمد كه طعم وابستگي راچشيده باشد...

جایت خالی امروز با لحظه هایم کمی نشستیم و غصه خوردیم ... نمیدانم این چه قانون لعنتی است که هرچه قدر می خورم لاغرتر می شوم!!!

این قرص های لعنتی جایت را پر نمی کنند .... فقط ... جای خالیت را نشانم نمیدهند ، همیییییین !!!

دلم تنگ است دلم میسوزد ازباغی ک میسوزد.نه دیداری ن بیداری نه دستی ازسریاری...مراآشفته میدارد چنین آشفته بازاری...

دل  این کلمه بی نقطه گاهی برایت تنگ میشود در حد ی نقطه...

من این چشم های بی تو را به کجای این شهر بدوزم که هنوز ... نرفته باشی؟ ...

آسمان دلم ابريست امشب ... گويي چشمانم هواي باران دارند به مردم بگوييد چتر هايشان را باز کنند ... اينجا گريه باران است ...

یـکـی داره بـا تـو قـدم مـیـزنـه ... روزای بـدم رو رقـم مـیـزنـه ... یـکـی داره عـاشـقـتـرت مـیـکـنـه ... داره زنـدگـیـمـو بـه هـم مـیـزنـه ...

خدایا در انجماد نگاه های سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده است

هرگز فالگیر نبودم تنها... میخواستم دستت رابگیرم!

دلی که اندوه دارد نیاز به شانه دارد, نه نصیحت.