بارگذاری . . . کمتر از چند ثانیه

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

از گریه عرش،آسمان دریا شد / یک قطره چکید و مثل عاشورا شد با شال عزا مرد غریبی می گفت: / ایام عزای مادرم زهرا شد

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ای کاش که مرغ بام افلاک شویم / با گریه برای فاطمه پاک شویم ایوان نجف شبی بمیریم اما / بین الحرمین کربلا خاک شویم

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

چه حالی داده دل را دست مادر / که می شستی زدنیا دست مادر از آن سیلی مگر چشمت نمی دید / که می جستی مرا با دست مادر . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

در ظلمت شب شهاب را می شستند آیینه افتاب را می شستند در چشمه خون چکان چشمان علی پیمانه نور ناب را می شستند . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . . یا فاطمه (س)

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsCount' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsType' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SendSms' | translate}}

:

نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

از گریه عرش،آسمان دریا شد / یک قطره چکید و مثل عاشورا شد با شال عزا مرد غریبی می گفت: / ایام عزای مادرم زهرا شد

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ای کاش که مرغ بام افلاک شویم / با گریه برای فاطمه پاک شویم ایوان نجف شبی بمیریم اما / بین الحرمین کربلا خاک شویم

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

چه حالی داده دل را دست مادر / که می شستی زدنیا دست مادر از آن سیلی مگر چشمت نمی دید / که می جستی مرا با دست مادر . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

در ظلمت شب شهاب را می شستند آیینه افتاب را می شستند در چشمه خون چکان چشمان علی پیمانه نور ناب را می شستند . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

اگر محور به هر امکان علی بود / ولی بر فاطمه مهمان علی بود کنار تربتت مظلومه زهرا / سر شب تا سحر گریان علی بود . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

ز سوز دل کنم گریه برایت / که دیگر نشنوم زهرا صدایت در و دیوار خانه با نگاهم / بیادم آورد آن ناله هایت

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

چنان داغت دلم غمناک کرده / که دست من تو را در خاک کرده بجایت زینب مظلومه تو / غبار غم ز رویم پاک کرده

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

نگاه سرد مردم بود و آتش / صدا بین صدا گم بود و آتش بجای تسلیت با دسته ی گل / هجوم قوم هیضم بود و آتش

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

تا که نامت بر زبان آمد ، زبان آتش گرفت / سوختم چندان که مغز استخوان آتش گرفت حیدر آمدخاک همچون باد ، گرم گریه شد / خواست تا غسلت دهد ، آب روان آتش گرفت

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

خون است که روی خاک خشت افتاده است / داغ است به قلب سر نوشت افتاده است خیزید و فرشته را به بیرون ببرید / آتش به در باغ بهشت افتاده است

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

کدامین شب از آن شب تیره تر بود / که زهرا حایل دیوار و در بود شبی کاندر هجوم تیغ بیداد / سرت را سینه زهرا سپر بود . . . یا فاطمه (س)

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

عمریست رهین منت زهرائیم / مشهور شده به عزت زهرائیم مُردیم اگر به قبر ما بنویسید / ماپیر غلام حضرت زهرائیم . . .

{{::'controllers.mainSite.SmsBankNumberOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankKindOfSms' | translate}}

:

{{::'controllers.mainSite.SmsBankSendSms' | translate}}

:

نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .