{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
دوستان من مثل گندمند یعنی یه دنیا برکت و نعمت ، نبودنشان قحطی و گرسنگی و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج میزند . . .
بگویم و بدانی یا نگویم و میدانی ، فاصله دورت نمیکند ، در خوبترین جای جهان جا داری ، جایی که دست هیچکس به تو نمیرسد . . .
بیا تا من و تو جانانه باشیم / یکی شمع و یکی پروانه باشیم به پای سایه های گل نشینیم / دعا بر هم کنیم تا زنده باشیم . . .
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد.. .بیدار باش… من با سبدی پر از بوسه می آیم… و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم… تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
آری آغاز دوست داشتن است / گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم / که همین دوست داشتن زیباست
اندازه تموم ستاره ها یکم کمتر از خدا از بالا تا کف دریاها شبح عشق تا روح مسیحا از پاکی یوسف تا کرخ زلیخا از جنون مجنون تا قلب لیلا از عشق درگا تا گیتار لورکا خیلی دوست دارم به خدا
اگر از خدمتت دورم ز دل شرمندگی دارم ولیکن از صمیم قلب تو را من دوستت دارم
من تورا همچون اهورا من تورا همچون مسیحا من تورا تا بی کران ها من تورا تا کهکشان ها از زمین تا آسمان ها دوست دارم.
کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم
ای کاش از حال دل من خبرت بود / ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود / من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز / ای کاش که کاشانه ی من زیر پرت بود
هر چند که دور از عشق بازی هستیم اما به رضای عشق راضی هستیم بر فرض که این مساله هم حل بشود ثابت شده ما دو خط موازی هستیم.
بر دوش دلم بار غمت سنگین است دور از تو همیشه قلب من غمگین است
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
حرفهای زیادی بلد نیستم من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرفهایم را دزدیدند از عشق چیزی نمیدانم اما دوستت دارم کودکانه تراز آنچه فکر کنی . . .
در همین لحظه ها که در فکری من برای تو شعر می خوانم بین لبخندهای شیرینت یک غمی هست من که می دانم ! ” محمد شریف ”
دوستان من مثل گندمند یعنی یه دنیا برکت و نعمت ، نبودنشان قحطی و گرسنگی و من چه خوشبختم که زردی خوشه های گندم در اطرافم موج میزند . . .
بگویم و بدانی یا نگویم و میدانی ، فاصله دورت نمیکند ، در خوبترین جای جهان جا داری ، جایی که دست هیچکس به تو نمیرسد . . .
بیا تا من و تو جانانه باشیم / یکی شمع و یکی پروانه باشیم به پای سایه های گل نشینیم / دعا بر هم کنیم تا زنده باشیم . . .
شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد.. .بیدار باش… من با سبدی پر از بوسه می آیم… و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم… تا بدانی ای خوبم دوستت دارم
آری آغاز دوست داشتن است / گر چه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم / که همین دوست داشتن زیباست
اندازه تموم ستاره ها یکم کمتر از خدا از بالا تا کف دریاها شبح عشق تا روح مسیحا از پاکی یوسف تا کرخ زلیخا از جنون مجنون تا قلب لیلا از عشق درگا تا گیتار لورکا خیلی دوست دارم به خدا
اگر از خدمتت دورم ز دل شرمندگی دارم ولیکن از صمیم قلب تو را من دوستت دارم
من تورا همچون اهورا من تورا همچون مسیحا من تورا تا بی کران ها من تورا تا کهکشان ها از زمین تا آسمان ها دوست دارم.
کس نمی داند در این بحر عمیق،سنگ ریزه قرب دارد یا عقیق من همین دانم که در این کوی و بر، هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق
تو ناخدای عشقی ، من ساحلی غریبم / لنگر بزن مسافر ، من خاک هر رفیقم
ای کاش از حال دل من خبرت بود / ای کاش دمی از سر کویم گذرت بود / من مرغ اسیرم که ندارم پر پرواز / ای کاش که کاشانه ی من زیر پرت بود
هر چند که دور از عشق بازی هستیم اما به رضای عشق راضی هستیم بر فرض که این مساله هم حل بشود ثابت شده ما دو خط موازی هستیم.
بر دوش دلم بار غمت سنگین است دور از تو همیشه قلب من غمگین است
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
حرفهای زیادی بلد نیستم من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرفهایم را دزدیدند از عشق چیزی نمیدانم اما دوستت دارم کودکانه تراز آنچه فکر کنی . . .
در همین لحظه ها که در فکری من برای تو شعر می خوانم بین لبخندهای شیرینت یک غمی هست من که می دانم ! ” محمد شریف ”
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}