گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است

امشب بوی خدا نمودم حس نرجس دارد به دامنش نرگس سعید و مسعود است ،حجت معبود است گل چمن آرا ، مهدی موعود است عید شما مبارک

عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظر است تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم

توجه توجه فقط چند روز تا طلوع ماه در دامان نرگس ... مولایم بر من هم بتاب ... یا زهرا ، چشمت روشن

آقا جان ! حيف نيست ماه شب چهارده پشت ابرهاي تيره و پاره پاره پنهان بماند ، حيف نيست ديده را شوق وصال باشد ولي فروغ ديده نباشد ...

کاش مي شد در ميان لحظه ها لحظه ي ديدار را نزديک کرد ميلاد نور پيشاپيش مبارک

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات بر جان و دل صبور مهدي صلوات تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدي صلوات

دنيا را آذين مي بنديم اگر لحضه آمدنت را بدانيم ...

شرم و حيا ، نه عار داريم از تو اما گله بيشمار داريم از تو ما منتظر تو نيستيم "آقا جان" تنها همه "انتظار" داريم از تو

مهدي جان! صبح بي تو ، رنگ بعدازظهر يک آدينه دارد بي تو حتي مهرباني حالتي از کينه دارد

مست عشقم، مست يارم، مست دوست مست معشوقي که عالم مست اوست يا صاحب الزمان ادرکني

کي مي‌شود صبح ، ناشتاي چشم‌هايمان را به نگاه تو بگشاييم؟ کي مي‌شود شام ، تصوير تو را به قاب خوابهايمان ببريم؟ کي مي‌شود شب و روزمان، در فضاي ظهور تو بگذرد؟ يا ابا صالح من ...

عمريست كه از حضور او جا مانديم در غربت سرد خويش تنها مانديم او منتظر است تا كه ما برگرديم ماييم كه در غيبت كبري مانديم

زهي خجسته زماني که يار باز آيد به کام غم‏زدگان غم‏گسار باز آيد اگر فداي امام زمان نخواهد شد ز سر چه گويم و سر، خود چه کار باز آيد

پر از عطشم، مرا تو دريايي کن سرشار از احساس و تماشايي کن هر چند که ما بديم و پيمان شکنيم اي خوب بيا دوباره آقايي کن

بــوي عـطــر يــار دارد جمـعه ها وعــــده ديـــدار دارد جمــعه ها جمــعـه هـا دل ياد دلبـر مـي کنـد نغمه يا ابـن الـحسن سـر مـي کنـد