{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
تصویر تو را شفق چو در آب گرفت رنگ از رخ خورشیدی مهتاب گرفت سوز لب تشنه تورا نازم؛چون دریا دریا ز دیدگان آب گرفت
امام حسین بیشتراز آب تشنه آزادگی بود افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش رانشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند...
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه عقده دارم ، دلم از غصه پره مگه یه بچه چقدر آب می خوره
علی افتاده خاموش و سخن با ما نمی گوید سراپا گوشم اما او دگر بابا نمی گوید خدایا من پدر هستم جوانم رفته از دستم دگر دست از جهان شستم،دگر لب از سخن بستم
اصغرم خوابه یا که سیرابه / قلبِ آقایم از چه بی تابه پشت خیمه ها اصغرم تنها / ای شه گل ها هرگز نخوابه
هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . .
منم نواده ی هاجر که پیش چشم ترم / به مذبح آمده این بار هر دو تا پسرم . .
دو تا کبوتر من قابل ضریح تو نیست / اگر به خاک می افتند هم فدای حرم . . .
بر من لباس نوکریام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است . . .
دارد غــلــطـ درون لــغــتــ نــامــه دهــخــدا ...بــایــد نــوشــتــ روبــروی عــشــقــ کـربــلا . . .
براي بخشش كوه گناه يك راه است""دو قطره اشك بريزم در عزاي حسين
عشقت آخر بدنم را به سردار کشید تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید ای حسینم،نظری کن به سوی بام و ببین از کمر خنجر خود،قاتل خون خوار کشید نسخ شد قصه عشاق به جهان خط بطلان به همه ، مسلم بی یار کشید
من اگر نقاش بودم كربلا را ميكشيدم يك بيابان لاله ي سرخ نينوا را ميكشيدم دشتي از گلهاي پرپر نقشي از حلقوم و خنجر نقشي از عباس حيدر اشكي از طفلان زينب منظر نور ولايت كربلا را ميكشيدم يا اباعبدالله
قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده آری... روز شمار محرم14روز.
ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون مى بازیم اگه از دنیا بریم بشیم بهشتى / تو بهشت بازم حسینیه مى سازیم
کربــلا دشـــتـــ خــونــ نــبــود ولــیــ . . . کــربــلا را تــو کــربــلا کــردیــ . . . . یا ابــوالــفــضــل الــعــبــاســ
تصویر تو را شفق چو در آب گرفت رنگ از رخ خورشیدی مهتاب گرفت سوز لب تشنه تورا نازم؛چون دریا دریا ز دیدگان آب گرفت
امام حسین بیشتراز آب تشنه آزادگی بود افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش رانشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند...
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه عقده دارم ، دلم از غصه پره مگه یه بچه چقدر آب می خوره
علی افتاده خاموش و سخن با ما نمی گوید سراپا گوشم اما او دگر بابا نمی گوید خدایا من پدر هستم جوانم رفته از دستم دگر دست از جهان شستم،دگر لب از سخن بستم
اصغرم خوابه یا که سیرابه / قلبِ آقایم از چه بی تابه پشت خیمه ها اصغرم تنها / ای شه گل ها هرگز نخوابه
هر قدم قافله سوی خزان میرود / مشک به مهمانی تیر و کمان میرود . . .
منم نواده ی هاجر که پیش چشم ترم / به مذبح آمده این بار هر دو تا پسرم . .
دو تا کبوتر من قابل ضریح تو نیست / اگر به خاک می افتند هم فدای حرم . . .
بر من لباس نوکریام را کفن کنید / نوکر بهشت هم برود باز نوکر است . . .
دارد غــلــطـ درون لــغــتــ نــامــه دهــخــدا ...بــایــد نــوشــتــ روبــروی عــشــقــ کـربــلا . . .
براي بخشش كوه گناه يك راه است""دو قطره اشك بريزم در عزاي حسين
عشقت آخر بدنم را به سردار کشید تن پاکم به سوی کوچه و بازار کشید ای حسینم،نظری کن به سوی بام و ببین از کمر خنجر خود،قاتل خون خوار کشید نسخ شد قصه عشاق به جهان خط بطلان به همه ، مسلم بی یار کشید
من اگر نقاش بودم كربلا را ميكشيدم يك بيابان لاله ي سرخ نينوا را ميكشيدم دشتي از گلهاي پرپر نقشي از حلقوم و خنجر نقشي از عباس حيدر اشكي از طفلان زينب منظر نور ولايت كربلا را ميكشيدم يا اباعبدالله
قلبها برای آرامش دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه عقل در انتظار جنون نفس ها به شماره افتاده آری... روز شمار محرم14روز.
ماکه روز شب بسوزیم و گدازیم / دل فقط به عشق مولامون مى بازیم اگه از دنیا بریم بشیم بهشتى / تو بهشت بازم حسینیه مى سازیم
کربــلا دشـــتـــ خــونــ نــبــود ولــیــ . . . کــربــلا را تــو کــربــلا کــردیــ . . . . یا ابــوالــفــضــل الــعــبــاســ
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}