کم کم سیاهی علمت دیده می شود آثار خیمه های غمت دیده می شود افتاده سینه ام به تپش های انتظار از روی تل دل، حرمت دیده می شود. یا حسین(ع)

حــکــمــت بــاران در ایــن ایــام مـی دانــی کــه چــیــست؟! آب و جـارو مــیــشـود بـهـر مـــحــرم کــوچــه ها...

یه روزی دلو به دریا میزنم دلمو تو زائرات جا میزنم خودمو به کربلات میرسونم حرفایه دلو به مولا میزنم...

من عشق را زیر آفتاب سوزان کربلا یافتم نه زیر باران!!

نميدانم كه آماده اي يا نه؟! دگر بوي محرم آيد اي دوست...

قلب ها برای آرامش ، دست ها برای حک کردن عشق بر روی سینه ، عقل در انتظار جنون ، نفس ها به شماره افتاده ، آری ((محرم)) نزدیک است.

ارباب صداي قدمت مي آيد هنگامه ي اوج و ماتمت مي آبد ما در تب و تاب غم تو مي سوزيم پيراهن مشكي آماده كنيم چند روز ديگه محرمت مي آيد. السلام عيلك يا ابا عبدالله الحسين(ع)

آيا كسي " گداي" شهنشه " شنيده است. اين منصبي است كه يه ما رسيده است. دست من و تو نيست اگر نوكرش هستيم. خيلي حسين زهرا (س) زحمت ما را كشيده است. التماس دعا

‏(یک سال را بخاطر یک دهه محرم زنده ایم ، بی تفاوت نباشید چون دنیای ما بدون محرم نمی شود)

برای باغبان یاس آفریدند / علی را اشجع الناس آفریدند / وفاداری و مردی و شجاعت / یکی کردند و عباس آفریدند.

دستت را زیر باران بگیر به اندازه ی تمام قطره هایی که نگرفتی...دوستت دارم

دیوار چین را به فاصله بینمان اضافه کن! اهمیتی ندارد،وقتی دلم کنار توست......

هستم ولی نیستم هر لحظه کنارت نیستم ولی هستم هرلحظه بیادت

باید بروم حصار را بردارم محدودیت بهار را بردارم از هرچه کتاب شعر دارد دنیا این واژه انتظار را بردارم

یکی هنوزم زنده س.... پشت حصار یک نفس.... یکی هنوزم عاشقه... از اون عشقای بی هوس.... اینقد نگین عشق کدومه...؟؟ اینجاهنوز یه عاشق هست....

نازم آن آموزگاري را که در يک نصف روز دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادي نويسد بر زمين بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند