همیشه، مراقب حرف هایی که میزنی باش ! مخصوصا وقتی عصبی یا دلخور هستی ... بعضی کلمات همچو تَرکِشی می ماند که کنارِ قلب می نشیند نمی کُشد ! ولی، تا آخر عمر عذاب می دهد ...

راز سڪُوت را  نم نم اشــــــڪ می داند و غم تنهـــــــــایی را  خلوت شَب ...

 بودن باکسی که دوستش نداری و   نبودن باکسی که دوستش داری    هردو رنج است    پس اگر همچون خود نیافتی    مثل خدا    تنها باش

هنوز هســـت! عشق واقعی را میگویم… خیانت هست،دروغ هست، بازی با دل هم هست، درست…! ولی یه جایی گوشه ی پاک دلِ بعضیا، به دور از گناه ها و بدی ها .. هنوز هم هســت عشق واقعی

 بودن باکسی که دوستش نداری و   نبودن باکسی که دوستش داری    هردو رنج است    پس اگر همچون خود نیافتی    مثل خدا    تنها باش  

آنقــدر دوســتت دارم که میدانم روزی خــدا خواهد آمد تا از تــو سوال کند، چه کرده ای که اینگونه  تــو را می پرستد!؟

یه روز میرم پیش خدا تا آروم تو گوشش بگم میدونم اون یه فرشته اس! ممنون که هوامو داری ...

من، بهار مــی شوم! تو، تنم را پر از شکوفه کن . . .  

مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم آخرین دانه کبریتم را می کشم در باد هر چه باداباد !

به یــادگــار سـاعـتـی بر دسـت ات بسته ام ... که یادت نرود! چقدر زمآن  باید بگذرد ... تا یکی مثل مــن ... دوباره عــاشق یکی مثل تــو شود ...

دستم را نمی دانم ولی ، دلــم فقط برای تو می نوازد ...

عقربه های ساعت نیستند  نبودنت را به رخ می کشند! جای خالی تو به ثانیه شمارها جان داده تا هر روز بر دیواره ی دلم خط بکشند، این بی تو بودن ها را...

اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است.. غمی نیست.. همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست ..

هیچ بارانی را به یاد ندارم... جز آن بارانی که زیر چتر تو بودم و خیس‌ ام کرد...

  لحظـہ ها مــی گــذرد ،   آنچـہ بگذشت نمی آیــد باز   قصـہ ای هست ڪـہ هرگز دیــگر،    نتواند شد آغــاز ...

راه میروم  و شهر  زیر پاهایم تمام میشود!  تو…  هیچ کجا نیستی…