{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
زندگی دفتری از خاطره هاست؛ یك نفر در دل شب، یك نفر در دل خاك، یك نفر همدم خوشبختی هاست یك نفر همسفر سختی هاست، چشم تا باز كنیم عمرمان می گذرد، ما همه رهگذریم؛ آنچه باقیست فقط خوبیهاست ...
خدایا اگر جز سوختگان را به مهمانی خود نمیخوانی، ما را بسوزان آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی
بر تمام قبر های این شهر بوسه بزن شاید به یاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی… من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام صدای کلاغها را می شنوی؟ دارند برایم فاتحه می خوانند…..!!
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو قرعه امروز به نام من و فردا دگری میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو.
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم... در زیر باران اشک می ریزم، تا تو نبینی، اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.
و خداوند شب را مایه ی آسایش قرار داد تا دردهایمان را به خواب شب بسپاریم. ولی ای کاش شب من فردایی نداشت! که دوباره از سنگینی دردم طلب شبی دیگر کنم...
دیروز بزرگی می گفت: هر وقت احساس کردی ناخودآگاه دلت گرفت، بدان جایی کسی دردی دارد. هــــــــــــــــــــــی این روزها چقدر دلم می گیرد...!!
روی گلتون به سرخی انار ، شبتون به شیرینی هندوانه خنده هاتون مثل پسته و عمرتون به بلندی هزاران شب یلدا شب یلدا مبارک...
بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى، محبت اوست پس؛ محبت کنید چه به دوست، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
خدایا! این روزها زمان چقدر تند برایم می گذرد نمی دانم! خوشی هایم فراوان است یا دردهای این دنیا شمارش روزها را از یادم برده.
خدایا دستانم را هر چه بالا می آورم به آسمان نمی رسد تو که می توانی; دستان ناتوانم را بگیر و راهی آسمانم کن...!
اگر بروی چشمانم دیگر سوی دیدن ندارند... بعد از تو، آسمان چشمانم همیشه بارانیست.
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتی محبت کردم و تنها شدم، وقتی دوست داشتم و تنها ماندم... دانستم; باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید
ای وای بر آن دل که در آن، سوزی نیست / سودا زده ی مهر دل افروزی نیست روزی که تو بی عشق، بسر خواهی برد/ ضایع تر از آن روز، ترا روزی نیست
زندگی یعنی یک نگاه ساده تنها چند خاطره.. و تنها چند لحظه... زندگی یعنی همین، نگاهی به یک عکس ساده.
در سرزمینی زندگی می کنم که مردمانش همه، شکایت دارند از تنهایی ولی نمی دانم! پس; دلیل این فاصله ها در چیست؟!
زندگی دفتری از خاطره هاست؛ یك نفر در دل شب، یك نفر در دل خاك، یك نفر همدم خوشبختی هاست یك نفر همسفر سختی هاست، چشم تا باز كنیم عمرمان می گذرد، ما همه رهگذریم؛ آنچه باقیست فقط خوبیهاست ...
خدایا اگر جز سوختگان را به مهمانی خود نمیخوانی، ما را بسوزان آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی
بر تمام قبر های این شهر بوسه بزن شاید به یاد بیاوری کجا مرا جا گذاشتی… من در تنها ترین قبر این شهر خفته ام صدای کلاغها را می شنوی؟ دارند برایم فاتحه می خوانند…..!!
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو قرعه امروز به نام من و فردا دگری میخورد تیر اجل بر پر و بال من و تو مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو.
باران می بارد، بدون چتر زیر باران قدم می زنم... در زیر باران اشک می ریزم، تا تو نبینی، اشک هایی را که در پس غرورم سالها نریخته ام.
و خداوند شب را مایه ی آسایش قرار داد تا دردهایمان را به خواب شب بسپاریم. ولی ای کاش شب من فردایی نداشت! که دوباره از سنگینی دردم طلب شبی دیگر کنم...
دیروز بزرگی می گفت: هر وقت احساس کردی ناخودآگاه دلت گرفت، بدان جایی کسی دردی دارد. هــــــــــــــــــــــی این روزها چقدر دلم می گیرد...!!
روی گلتون به سرخی انار ، شبتون به شیرینی هندوانه خنده هاتون مثل پسته و عمرتون به بلندی هزاران شب یلدا شب یلدا مبارک...
بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى، محبت اوست پس؛ محبت کنید چه به دوست، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست.
خدایا! این روزها زمان چقدر تند برایم می گذرد نمی دانم! خوشی هایم فراوان است یا دردهای این دنیا شمارش روزها را از یادم برده.
خدایا دستانم را هر چه بالا می آورم به آسمان نمی رسد تو که می توانی; دستان ناتوانم را بگیر و راهی آسمانم کن...!
اگر بروی چشمانم دیگر سوی دیدن ندارند... بعد از تو، آسمان چشمانم همیشه بارانیست.
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم وقتی محبت کردم و تنها شدم، وقتی دوست داشتم و تنها ماندم... دانستم; باید تنها شد و تنها ماند تا خدا را فهمید
ای وای بر آن دل که در آن، سوزی نیست / سودا زده ی مهر دل افروزی نیست روزی که تو بی عشق، بسر خواهی برد/ ضایع تر از آن روز، ترا روزی نیست
زندگی یعنی یک نگاه ساده تنها چند خاطره.. و تنها چند لحظه... زندگی یعنی همین، نگاهی به یک عکس ساده.
در سرزمینی زندگی می کنم که مردمانش همه، شکایت دارند از تنهایی ولی نمی دانم! پس; دلیل این فاصله ها در چیست؟!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}